سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مال مایه شهوتهاست . [نهج البلاغه]
امروز: یکشنبه 04 تیر 8

سلام...

سلام به آقامون امام عصر (عج)

بدون مقدمه میخوام به نکته ای اشاره کنم که ما مسلمونا به اون دقت نمیکنیم...

واگر این کارو انجام بدیم مطمئن باشید ظهور حضرت حجت (عج) نزدیک تر میشه.

عالمی که آقا رو درک کرده بودن از ایشون پرسیده بود چه کاری انجام بدیم تا ظهور شما تحقق پیدا کنه؟

ایشون فرمودند : بسیار دعا کنید

اگه یه کمی فکر کنیم میبینیم سر نمازمون..هنگام زیارت ...وقت سحر و افطار..برای همه

دعا میکنیم ..برای پدر و مادرمون..برای فرزندمون.. برای سلامتیه عزیزامون..رفع گرفتاریا ...

بخشودگیه گناهامون...

همه اینا خوبه و کلا دعا کردن یکی از نیازهای ما و امید هامون به در گاه خداوند بلند مرتبه هست

ولی خیلی کم برای ظهور آقا دعا میکنیم نه که نخواهیم بلکه به این خاطر که یادمون نیست..

و این عادت شده  برای مردم و خودمون دعا کنیم...

اگر هم یادمون باشه ..در اولویت چندمی قرار میگیره..

مثلا وقتی به یک زیارت میرسیم سریعا یاد مشکلات و مریضیها هستیم...

پس بیایید اولین دعامون ...سر نماز ..سفره افطار .. سحر .. سفره طعام...هنگام زیارت..

بعد از نماز و هر جای دیگه ..تعجیل در ظهور سرورمون امام مهدی موعود(عج) باشه

برامون عادت بشه ولی نه عادت زبونی و ظاهری..بلکه عادت دل و از عمق وجود...

انشا الله تعالی...                 میلاد قائم آل محمد مبارک باد

            یا محمد و یا علی یا فاطمه الزهرا  یا صاحب الزمان ادرکنی وما تهلکنی

                               لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار   

                            



  • کلمات کلیدی : ازدواج
  •  نوشته شده توسط مصطفی جلالی علیائی در شنبه 86/6/3 و ساعت 10:55 صبح | نظرات دیگران()

    سلام ...

    خیلی وقته که میخوام این مطلبو بنویسم ..ولی هر بار نتونستم چون اونقدرا که باید .................

    موضوع مطلبو نمیشناختم ...از روزی که از پیشمون پر کشیده چند ماهی میگذره...

    و از اونجایی که هر وقت عزیزی از پیشمون میره تازه قدرشو میفهمیم و بیشتر از

    همیشه  نبودشو احساس میکنیم  تازه میریم سراغش تا بیشتر بشناسیمش...

    منم  مثل بقیه ...حالا دارم متوجه میشم که اون کی بود و ما کی هستیم..

    البت هیچی نیستیم.....

    چند باری دیده بودمش ولی اوج رفاقت و آشناییمون از وقتی بود که فامیل نزدیک شدیم

    و برای محکم کردن این پیوند مبارک با خانواده هامون به مشهد رفتیم..

    همون اول تو سفر اول و رفاقت اولی ..اولین چشمه های با حالیرو تو ذاتش دیدم

    میگن وگفتن دوستو باید تو سفر شناخت و من شناختمو نشناختم...

    همه حسن به مقصود رسیدرو(« اخطار»نون حسن رو با کسره بخونید)

     با چهره خندون و نشاط ظاهری میشناختیم و همینطور هم بود..... با صفا

    و توی اون سفر پر خاطره و طرب انگیز کل شور و شوق مسافرتو با آدمای با حالش تجربه کردم

    ولی وقتی که به مقصود رسید تازه فهمیدیم  توی اون چهره خندونو شاد

    چه مرامایی بوده ...از غیرت ایرونی تا بیرق مسلمونی و از محبت حسینی تا صورت نورانی

    همه این مراما تو وجودمون هست ولی درجه بندیاش فرق میکنه ..

    نمیدونستم حسن به مقصود رسیده ..تو فامیل یا هر جا که از خودش ردی گذاشته یه ارتشبد بوده

    حالا که تنهام بی حسن به مقصود رسیده ..حالا که اون به مقصود رسیده

    نمیدونم باید زودتر میدیدمش یا اصلا نمیدیدمش...از یه طرف میگم:

    کاشکی زودتر رفیق میشدیم تا بیشتر ببینمش.. بفهممش..بشناسمش..

    ولی میگم نه ...کاشکی اصلا نمیدیدمش ..آخه تا اومدم از فامیلی ..رفیقش بشم

    رفت اون بالا که نتونم بگیرمش...و من رفتم تو خماری ....... ومن برای اون و خیلی های دیگه

    یه رفیق بودم ...ولی یه رفیق نارفیق.......

    تو ختم حسن به مقصود رسیده یکی از دوستام اومد..نشست تو مجلس..

    اصلا  به مقصود رسیدرو نمیشناخت...دیدم داره گریه میکنه ..حقیقتش

    باورم نشد...فهمیدو گفت چه بچه نازی بوده ..گفتم چطور؟

    گفت چون منو به گریه انداخت..عکسش...چهرش...و سوگش

        تو رفتی و به مقصود رسیدی   تو معبود بدیدی  برسیدی                                               

                                          به قول یه دیوونه یا حسن و یا حسین

     

     

     



  • کلمات کلیدی : قانون
  •  نوشته شده توسط مصطفی جلالی علیائی در دوشنبه 86/5/22 و ساعت 12:15 صبح | نظرات دیگران()

    سلام...

    تاحالا به این فکر کردین چه خدای خوبی داریم...

    این همه نعمت برامون گذاشته و همه جا هوامونو داره...

    به نظر شما بزرگترین نعمتی که به ما داده چیه؟

    سلامتی؟ عشق؟پدر و مادر؟........

    اینا همه درست...ولی به نظر من یک سلسله مراتبی در نعمتها هست که از ابتدای زندگی به ما عطا شده...

    اولین و بزرگترین اونا این بود که خداوند مارو سزاوار زندگی تو این دنیا قرار داد..

    یعنی به ما اجازه حیات داد..

    دوم این بود که بین همه خلایق به ما بهترین صورت رو داد و مارو یک انسان خلق کرد ..

    همه ما امکان داشت یک موجود دیگه باشیم...و از امکانات انسان بودن بی بهره...

    سوم ..تو این همه دین  ما مسلمون هستیم..و بهترین دین و برترین رسول و داریم..

    چهارم...از مذهبهای مختلفی که تو اسلام هست ما از همه بهتریم و شیعه و دوستدار علی(ع)

    و خاندان پاکش هستیم.....

    پنجمی اینه که : تو بهترین کشور و با بهترین مردم زندگی میکنیم ..ایرانیها با احساس ترین

    مردم دنیا هستند... و دوستدار ترین ..دوستداران ائمه ...

    و در آخر ..خداوند بلند مرتبه تمام موجودات و پدیدهارو در خدمت ما گذاشته

     تا قشنگترین و لذت بخشترین زندگیرو داشته باشیم

    میبینید که ما از همه برتریم...و بهترین نعمتهارو داریم...

    ولی اینم هست که مسئولیتمون هم بیشتره و باید در همه کارهامون دقت کنیم..

    خداوند به ما وعده از این دنیا بهترو داده پس برای به دست اوردن بهتر از بهتر بیشتر بکوشیم...

      قرب الهی هدف همه ماست                                                  یا محمد و یا علی



  • کلمات کلیدی : قانون
  •  نوشته شده توسط مصطفی جلالی علیائی در چهارشنبه 86/4/27 و ساعت 9:50 صبح | نظرات دیگران()
    <   <<   21   22   23   24   25   >>   >
     لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    غم خرید نان در پایین شهر...
    سنگ قبر جالب و متاثرکننده یک دختربچه سرطانی
    توافق ضعیف ژنو در لانه جاسوسی
    پیام علی کریمی به گروهک تروریستی
    صدا و سیمای ایران=گسترش ماهواره
    یادداشت جالب یک ایرانی در پیج ظریف
    معنی « قتیل العبرات » چیست ؟
    زینب (س) چگونه کربلا را در تاریخ زنده نگه داشت؟
    داستان زیبای خیانت
    یک نمونه از هزار..........
    تصاویربیماری ناشناخته محمد امین
    غلامرضا تختی حالا در آمریکا زندگی میکند.
    پسری زیر زمین بود پدر بیل نداشت
    فقر فرهنگی و اجتماعی
    عاشورا در عاشورا...(عکسی درد آور )
    [همه عناوین(117)][عناوین آرشیوشده]

    بالا

    طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

    بالا